پروین فرزند علینقی منزوی و همسرش (دخترعمویش) خانمبزرگ بهشتیپور است که در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۲۲ خ در نجف بدنیا آمد. در دو سالگی بهمراه خانواده به تهران آمد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران گذراند. ۱۳۴۲ خ. برای ادامه تحصیل به لنینگراد رفت. ۱۳۴۹ پس از اخذ درجه دکتری پزشکی به تهران بازگشت و مدتی تحت پیگرد و آزار ساواک قرارگرفت. پس از خدمت وظیفه در سپاه بهداشت حدود ۳۵ سال در بیمارستانهای دولتی بکار درمان کودکان و زنان پرداخت. در تمام این سالها به کمک و ارشاد پدر به کار ترجمه کتب تاریخی از زبان روسی همت گماشت و در کنار چند مقاله، ۵ کتاب ارزنده را به فارسی برگرداند...
زندگینامه دکترپروین منزوی کارنامه فرهنگی دکترپروین منزوی
پروین نخستین فرزند علینقی منزوی و دخترعمویش بزرگ بهشتیپور است که در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۲۲ خ در نجف بدنیا آمد.
در دو سالگی بهمراه خانواده به تهران آمد و دوران کودکی را در منزل گذر سقاخانه نوروزخان در مرکز شهر تهران قدیم گذراند و در هفت سالگی به دبستان رفت. پروین میگوید:
"من کلاسهای اول و دوم ابتدایی را در انجمن فرهنگی پروین واقع در منیریه گذراندم. آنزمان ما در گذر نوروزخان زندگی میکردیم.
وقتی برای زندگی به خ. شکوفه رفتیم، کلاسهای سوم و چهارم را در دبستان آصف، واقع در کوچههای میدان ژاله خواندم. سپس کلاسهای پنجم و ششم را در دبستان شیرین، واقع در خیابان فلاح، نزدیک چهارصد دستگاه خواندم .سیکل اول( سه سال اول دبیرستان) را در دبیرستان قوام واقع در چهارصد دستگاه خواندم. دبیرستان قوام رشته ریاضی نداشت. بنابراین سیکل دوم را به دبیرستان آذرم، واقع در خ. خورشید رفتم. بعد از دیپلم یکسال در انستیتو تغذیه درس خواندم، ولی چون دلم میخواست پزشک شوم، و شرایط فراهم بود برای تحصیل پزشکی به لنینگراد رفتم".
پروین در سال ۱۳۴۲ برای ادامه تحصیل به مسکو و از آنجا به لنینگراد رفت.
پس از پایان تحصیلات در رشته پزشکی در سال ۱۳۴۹ بهمراه همسرش بیژن نصیری تفرشی به تهران بازگشت و مدتی تحت پیگرد و آزار ساواک قرارگرفت. ازجمله، برخلاف رسم موجود در کشور، به خدمت سربازی اعزام شد و حتی حاملگی و تولد فرزندش مزدک در سال ۱۳۵۰، باعث معافیت از خدمت وظیفه نشد و او بمدت دو سال در سپاه بهداشت خدمت کرد.
وی میگوید:
"در سال۱۳۴۹ خ. پس از فارغالتحصیلی در رشته پزشکی عمومی، از شوروی به تهران برگشتم و برای خدمت پزشکی مدرک تحصیلم را به وزارت علوم ارائه دادم ولی ساواک گفت غلط کردی در لنینگراد درس خواندی و دوسال علاف بازجویی پس دادن بودم. در آن دوسال مزدک (۱۳۵۰ ش.) و بابک (۱۳۵۱ ش.) به دنیا آمدند. پس از اجازه ساواک، رفتم خدمت سربازی که [به اشاره ساواک] برای پزشکان زن [حامله] اجباری بود، ولی برای زنان دیپلمه اجباری نبود. ۳-۴ ماه قدمرو رفتم و بقیه دوره سربازی را در درمانگاه جوادیه خدمت پزشکی کردم.
با دستگیری بیژن در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک، او نیز بمدت دو ماه زندانی شد و پس از رفع سوءتفاهم، به ادامه خدمت پرداخت.
او تعریف میکند که:
"از سال ۵۴ هم در درمانگاه کرج به مدت ۷ سال کار پزشکی کردم. و در سال۶۲ پس از تولد مانی و پس از ۶ ماه مرخصی زایمان به تهران منتقل شدم و در درمانگاه بیمارستان کودکان تامین اجتماعی (شیفت شب) کار کردم.
وقتی زمان مدرسه مانی رسید، من برای کار در شیفت روز، به درمانگاه چیذر رفتم. ۱۷ سال در درمانگاه چیذر خدمت کردم و در سال ۱۳۸۲ ش. بازنشسته شدم".
پروین کاملاً مثل مادر و پدر، همیشه روحیهای مردمی و از خود گذشته داشته و دارد. او همیشه از بی مسئولیتی همکارانش مینالید که هنوز بیمار از در وارد نشده، نسخه را مینوشتند و بدست او میدادند و بخود زحمت معاینه بیمار را نمیدادند. حتی در موارد زیادی بیمار را به مطب خصوصی خود حواله میکردند.
همین روحیه ازخود گذشتگی و بیتوجهی به جمعکردن مال باعث شد که وقتی در سال ۱۳۶۴ به اصرار بیژن یک مطب خصوصی باز کرد، در مدت کوتاهی از دریافت پول از بیماران فقیر منزجر شد و مطب را رها کرد و به خدمت در درمانگاه ادامه داد.
در تمام این سالها به کمک و ارشاد پدر، در کنار همه این فعالیتها، به کار ترجمه کتب تاریخی و مستند از زبان روسی همت گماشت و در کنار چند مقاله، ۵ کتاب ارزنده را به فارسی برگرداند.
وی در مورد کارهای تحقیقاتی خود میگوید:
"...در همه آن سالها با تشویق آقاجون مقالهها و کتابهایی در زمینه تاریخ از روسی به فارسی ترجمه کردم.
از جمله ترجمه مقالهای درباره برتلس که یادم نیست در کجا به کار گرفته شده. پس از آن کتابی بود بنام ادبیات فارسی بر مبنای استوری که جلدهای اول و دومش را فریدون کشاورز ترجمه کرده بود و جلد سومش را من ترجمه کردم.
کتاب تاریخ اسماعیلیان در ایران، سدههای۱۱-۱۳ م.، اثر لودمیلا ولادیمیرونا استرو یوا در سال ۱۳۷۱ ش.،
کتاب نارنجی( اسناد سیاسی وزارت خارجه روسیه درباره رویدادهای ایران. در سال ۱۳۶۸ ش.،
کتاب دوره عرب زبانی در ادبیات فارسی، اثر نظامالدین زاهدوف، در سال ۱۳۸۰ ش.
و کتاب تاریخ چاپ سنگی در ایران، اثر اولیمپیادا پاولونا شچگلوا را در سال ۱۳۸۸ ش. ترجمه کردم که همگی در تهران چاپ شدند".
پس از دستگیری پدر، علینقی، در سال ۱۳۵۹ مسئولیت او در خانواده نیز افزایش یافت و نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه با کوشش شبانهروزی، مادر را تر و خشک میکرد. و هنگامیکه علینقی منزوی پس از ۵ سال شکنجه و از دست دادن کرسی خود در دانشگاه تهران از زندان اوین به خانه بازگشت، پروین همزمان با کار در کلینیک و کار و فعالیت در خانه و بچهداری، به مراقبت از مادر و پدر خود نیز پرداخت.
اینک خانم دکتر پروین منزوی در سن ۷۹ سالگی در تهران دوران بازنشستگی را سپری میکند و با نور وجودش دلهای اطرافیان را گرم نگهمیدارد.