اينجانب علينقي منزوي داراي شناسنامه 6588 صادره از كنسولگري ايران در بغداد متولد 1302 خ، 1923 م در سامره. وضع تحصيلي و اشتغال و آثار خود را طبق دستور به عرض مي رساند: 

اينجانب علينقي منزوي داراي شناسنامه 6588 صادره از كنسولگري ايران در بغداد متولد 1302 خ، 1923 م در سامره. وضع تحصيلي و اشتغال و آثار خود را طبق دستور به عرض مي رساند

تحصيلات
من تحصيلات قديمي خود را در سامره و نجف انجام دادم، در سامره كتب فارسي و قرآن را نزد مرحومان پدرم و عمويم محمدابراهيم كه بعدا دختر او را به همسري گرفتم بياموختم، حافظ و سعدي و خيام را نزد او آموختم انموذج و سيوطي را نزد پدرم تحصيل كردم. به سال 1354ق، 1314 خ با پدر و خانواده به نجف آمده در مدرسه سيد كاظم يزدي خلاصه الحساب و مطول و معني البيب را نزد شيخ شمس قفقازي، جامع المقدمات را نزد، شيخ محمدرضا طبسي (1322- 1405 ه ق) شرح سبعه و معالم را در محضر شيخ علي اكبر خوانساري (300- 1359) مذكور در طبقات قرن 14ص1604 تلمذه كرده و بخشي از كتابخانه ايشان را براي درج در ذريعه به دستور پدر فهرست كردم كه در ذريعه درج گرديد شرح منظومه سبزواري را نزد سيد محمد جواد تبريزي (1315- 1387) مذكور در طبقات قرن 14ص321 و شرح اشارات ابن سينا - خواجه نصير را نزد شيخ صدرا بادكوبي متوفي 11 شعبان 1392ق، تلمذ كردم. در اين وقت شيخ عبدالحسين رشتي 1392-1373 مذكور در طبقات قرن 14 ص 1064-1067 مقداري از شرح لمعه را براي من و فرزندشان شيخ محمد رشتي درس مي گفت، و ميان من و فرزندشان هنگامي كه به بازي شطرنج مي پرداختيم حكميت مي فرمود

من بعدا در تهران كتاب "كشف الاشتباه" تاليف ايشان را چاپ كردم. ايشان در سال 1364 ق اجازه اي روايتي نيز براي من مرقوم داشتند، من اين اجازه را در تاريخ 2 مرداد 1324 خ به امضاي تائيدي استاد ديگرم مرحوم آقا ميرزا حسن بجنوردي (1316 - 1390) مذكور در طبقات قرن 14 ص 385 رسانيدم من مقداري از كفايه مرحوم آخوند را نيز نزد اين استاد تلمذ كرده بودم. سپس استاد اصلي من در كفايه آقاي ميرزا باقر زنجاني (1312 - 1374) مذكور در طبقات قرن 14 ص 226، كه قوانين الاصول و فصول را نيز نزد ايشان خوانده بودم سومين امضا را بر آن اجازه نهادند. من اين اجازه داراي سه امضاء را به تائيد رسمي قونسولگري ايران نيز رسانيدم ديگر از اساتيد كه مرا با نوشتن اجازه مفتخر فرمودند مرحوم حاج شيخ موسي خوانساري (م 1363 ه) بود كه در 26 رجب 1363 اجازه اي برايم صادر فرمود، من اجازه اي نيز از مرحوم ميرزا محمد تهراني عسگري دريافت كردم كه در مقدمه بحار الانوار مجلسي ج 102 ص 186 شماره 107 چاپ جديد حروفي (تهران - بيروت) نيز ياد شده است

من درنجف در تصحيح و طبع سه مجلد ذريعه در سالهاي ( 1350ق، 1936 م) تا 1357 به مرحوم پدر كمك مي نمودم، چون جنگ بين المللي دوم و تعصبات شونيستي ضد ايراني حكومت بغداد مانع كار شد، مرحوم پدرم مراهمراه با قسمتي ازكتاب ذريعه براي ادامه چاپ به تهران گسيل فرمود. من در تهران اضافه بر چاپ مجلدات ذريعه به اخذ ديپلم و سپس ليسانس معقول در سال 1326خ و ليساني دانشسراي عالي در 1329 و ليسانس دانشكده حقوق رشته قضائي به سال 1330خ موفق شدم و دكتراي رشته معقول را نيز به سال 1337خ به پايان بردم و در 1345 به بيروت رفتم، و در آنجا به سال 1351خ به اخذ درجه دكترا از دانشگاه سن ژوزف موفق گشتم



اشتغال:
من از سال 1325خ تا 1327خ دبير پيماني دبيرستانهاي معقول ومنقول (مدرسه هاي رضائيه و محمديه) بودم. در مهر 1327خ دبير رسمي وزارت فرهنگ شدم.از بهمن 1327خ ضمن تدريس در دبيرستانها مامور همكاري با مرحوم دهخدا شدم و اين سمت را تا در گذشت آن مرحوم به سال 1334خ ادامه دادم پس از آن نيز اين همكاري با مرحوم دكتر معين تا شهريور 1345 ادامه يافت. در آن مدت، اينجانب جزو چهار تن اول هيئت مديره مقابله بودم

به سال 1338خ، خدمت رسمي من از وزارت فرهنگ به دانشگاه انتقال يافت و من به سمت دبير راهنماي پايان نامه ها در دانشكده حقوق مشغول كار شدم، ضمنا در دانشكده ادبيات نيز تدريس مي كردم، آخرين تدريس من در سالهاي 1344- 1345 در كلاس فوق ليسانس بجاي مرحوم دكتر معين انجام گرفت. من در سالهاي 1345 تا 1355 به صورت تبعيد اختياري در بيروت مشغول تحصيل دكترا و چاپ كتابهاي خود و پدرم بودم و پس از بازگشت به تهران رسما به تدريس مجدد در دانشكده ادبيات پرداختم تا در 1360خ كه اخراج شدم



آثار
آثار ناچيز خود را در اين گزارش در سه قسمت ياد مي كنم

الف- نشريات من در تهران پيش از تبعيد
ب- نشريات من در بيروت
ج- نشريات من پس از باگشت از بيروت به تهران

الف(نشريات من در تهران پيش ازتبعيد)

نخستين و مهمترين بخش آثار اين بنده، طبع و تصحيح و تعليقات دائره المعارف كتابنشاسي بنام "الذريعه الي تصانيف الشيعه " تاليف مرحوم والد است كه سه مجلد آغازين آن در نجف تحت اشراف مرحوم مولف چاپ شد و ازجلد چهارم تا پانزدهم را من در تهران چاپ كردم. از مجلد نهم به بعد به استثناي جلدهاي 13 و 14 كه در نجف چاپ شد، بنا به دستور مولف، عبارت "نقحه وزلوفيه ابن المولف ع منزوي " در پشت جلدهاي ذريعه ثبت گرديد و در مجلدات 16تا 23 نيز همين عبارت به دستور مولف به "ابن المولف احمد المنزوي" نسبت داده شده است. و مولف قبل از وفات همه را ديده تائيده فرموده است. در چاپ دوم ذريعه مقدمه اي در توضيح رمزهاي كتاب از طرف اينجانب علينقي منزوي در 39 صفحه پيش از آغاز كتاب افزوده شده است. متاسفانه درچاپ سوم ذريعه كه بدون اجازه چاپ شده اين مقدمه و نيز نام مصححان دو فرزند مولف حذف شده است كه مورد اعتراض قرار گرفت تا تكرار نشود. پس از مراجعت اينجانب از بيروت به تهران دو مجلد 24 و 25 را مانند سابق با تعبير " نقحه ابن المولف علينقي منزوي" در پشت جلد چاپ كردم

چون در سالهاي 1324 تا 1345 من عضو هيئت چهار نفري لغتنامه دهخدا بودم نام من نيز مانند نام سه تن ديگر بر پشت مجلداتي كه زير نظر من بود چاپ شد و منتشر گرديده است.سومين بخش از آثار من در تهران پيش از تبعيد، فهرست نهائي بود كه براي نسخه هاي خطي سه كتابخانه دانشگاه و سپهسالار مجلس شورا تهيه نمودم

1- فهرست كتابخانه مركزي دانشگاه: دو مجلد اول و دوم از فهرست بزرگ اين كتاب خانه را من در سنوات 1330 تا 1332خ، در 1175 صفحه تهيه و چاپ كردم، مرحوم شيخ محمد حسيني كاشف الغطا (1294 - 1373) تقريظي به خانه خود بر جلد اول مرقوم فرمودند كه در سر آغاز جلد دوم چاپ شده است و بقيه مجلدات فهرست را آقاي دانش پژوه تهيه فرموده

2- فهرست كتابخانه سپهسالار (شهيد مطهري): در سال 1335خ از طرف يونسكو به من و دانش پژوه دستور داده شد تا فهرست نسخ خطي اين كتابخانه را تكميل و چاپ كنيم. ما تا سال 1338 يادداشتها رافراهم كرديم و چاپ آنها را ميان خود تقسيم نموديم. از حرف الف تا ذ را من در دو مجلد در سالهاي 39 و 1340 چاپ كردم با مقدمه اي از خودم در تاريخ مدرسه سپهسالار، بقيه را از حرف ر تا ي آقاي دانش پژوه در سال 1357خ منتشر نمود

3- فهرست نسخه هاي خطي مجلس شورا : در سالهاي 1346 تا 1368خ شش مجلد (11 تا 16) از فهرست نسخ خطي كتابخانه مجلس شورا زير نظر مجموعه ما افشار، دانش پژوه، منزوي علينقي و پشت كار برادرم احمد منزوي چاپ و منتشر شد، البته در اين كار سهم برادرم بيش از همه ما بود

4- الاشارات و التنبيهات تاليف ابن سينا به سال 1329 با تصحيح و مقدمه اينجانب زير نظر استاد محمود شهابي بالباب الاشارات تصحيح آقاي شهباي به زبان عربي منتشر گرديده است

5- فرهنگ نامه اي عربي به فارسي نموداري از فعاليت ادباي ايران درباره لغت عرب است كه به ترتيب قرون منظم شده است انتشارات دانشگاه تهران سال 1337 در 342 ص به زبان فارسي

6- حكمه العين از دبيران قزويني (600 - 675ه) با شرح علامه حلي (648 - 726ه) بنام "ايضاح المقاصد في شرح حكمه عين القواعد در سال 1337 با تصحيح و تعليقات و مقدمه اينجانب و با كوشش استاد مشكاه در 424 صفحه منشتر گرديد.متن به زبان عربي، مقدمه و تعليقات منزي به فارسي است

7- فهرست الكتب و الرسائل تاليف مجدوع اسماعيلي (در گذشت 1183) با تصحيح و تعليقات ومقدمه و ملحقات و فعارس اينجانب به سال 1344خ در 420 صفحه منتشر گرديد. متن و تعليقات به زبان عربي

8- قيام زنگيان در جنوب در سده سوم هجري و تاثير آن در حقوق وفقه اسلامي. رساله ختم تحصيلي اينجانب در دانشكده حقوق شعبه قضائي بود كه بعدا در مجله فرهنگ نو (به زبان فارسي) چاپ شد

9- مقالات پراكنده كه در مجلات دانش، فرهنگ نور، راهنماي كتاب خواندنيها، كاوه چاپ و فهرست برخي آنها در فهرست مقالات فارسي ايرج افشار مندرج است



ب(نشريات من در بيروت):
در سالهاي 1345 تا 1355 كه در بيروت مي زيستم به نشر كتب زير موفق گرديدم:

1- نامه هاي عين القضات همداني كشته شده به سال 525 هجري در دو مجلد شامل 127نامه عرفاني آن شهيد را عقيدت است. من تصحيح اين دو مجلد را با شركت دكتر عفيف عسيران انجام دادم و كتاب با دو مقدمه اينجانب در سالهاي 1969 و 1972 و با هزينه بنياد فرهنگ ايران (به زبان فارسي) چاپ شد

2- رساله دكتراي خودم بنام "ابن كمونه و فلسفه في النبوه " در 513 صفحه رحلي صورت پلي كپي بسال 1972 به زبان عربي چاپ شد

3- تاريخ طبقات اعلام شيعه تاليف مرحوم پدرم پنج جلد را در بيروت با مقدمه و عليقات و فهرستها به ترتيب زير به زبان عربي چاپ كردم

الف- قرن چهارم به سال 1971 در 456 صفحه بنام "نوابع الرواه " با مقدمه احوال مولف آن در 48 ص

ب- قرن پنجم به سال 1971 در 229 صفحه بنام "النايس"

ج- قرن ششم به سال 1972 و 363 صفحه بنام "الثقات العيون"

د- قرن هفتم به سال 1973 در 231 صفحه بنام " الانوار الساطعه"

ه- قرن هشتم به سال 1975 در 272 صفحه بنام "الحقايق الراهته"

چنانكه خواهيم ديد بقيه مجلدات اين كتاب را پس از بازگشت از بيروت در تهران چاپ كردم

4- منجد الاعلام اينجانب دو سال در تاليف اين كتاب با موسسه يوعيان بيروت همكاري كردم و نام اينجانب در پشت جلد آن ضميمه چاپ بيست و يكم منجد به سال 1973 به بعد ديده ميشود

5- ترجمه درسهائي درباره اسلام تاليف گلدزيهر. اين كتاب را من از عربي به فارسي برگرداندم و آقا محمد عاصمي مدير مجله كاوه مونيخ ترجمه فارسي مرا بامتن آلماني چاپ دوم تطبيق نموده است 4000 صفحه اين كتاب را به سال 1973 در بيروت چاپ كردم و 400 صفحه دوم را در تهران بنياد فرهنگ ايران چاپ كرد



ج(نشريات اينجانب پس از بازگشت از بيروت به تهران)
به سال 1354 من از بيروت به تهران بازگشتم در اين هنگام برادرم احمد منزوي الذريعه را تا جلد 23 منتشر كرده بود. پس با هم تصميم گرفتيم كه من در تهران بقيه ذريعه رامنتشر كنم واحمد براي تهيه فهرست مشترك محطوطات فارسي پاكستان به اسلام آباد برود (احمد تا امسال 1990 دراسلام آباد 13 مجلد فهرست منتشر كرده است) پس من در تهران به تكميل چاپ بقيه مجلدات ذريعه پرداختم

1- جلد24 با تعليقات علينقي منزوي چاپ تهران 1977م در 488ص. جلد 25 با تعليقات علينقي منزوي چاپ تهران 1978م در 496ص منتشر گرديد

2- طبقات اعلام الشيعه، تاليف پدرم مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني، پنج جلد از اين كتاب را من چنانكه گذشت در بيروت چاپ كرده بودم اينك پس از بازگشت به تهران سه جلد ديگر از آن را بدين شرح منتشر كردم:

الف- قرن نهم (الضياء اللامع) چاپ درسلسله انتشارات دانگشاه تهران سال 1362خ در 225ص متن+10ص مقدمه

ب- قرن دهم (احياءكواثر) چاپ سلسله انتشارات دانشگاه تهران 1362خ در 305 +10ص مقدمه

ج- قرن يازدهم (الروحه النصره) چاپ بنياد فرهنگ انقلاب اسلامي 1989 در723 متن+16ص مقدمه

د- قرن دوازدهم (الكواكب المنتشره) انتشارات دانشگاه 1372در 961+16ص

3- سيمرع و سي مرغ: خلاصه منطق طير عطار نيشابوري در گذشته 627ه، 1227م و گزارش پايه تهئيستي آن از دكتر علينقي منزوي چاپ تهران - سحر 1359/1980 در167 ص

4- احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم: تاليف مقدسي 378 ه/988م ترجمه فارسي از علينقي منزوي چاپ تهران 1361خ/1982م با فهرستها در810 ص

5- تجارب الامم: در تاريخ قرن چهارم هجري تاليف مشكويه رازي 421ه/1030م ترجمه علينقي منزوي از عربي به فارسي، جلد پنجم و ششم. چاپ تهران نشر روز سال 1368/1989 در 1200ص حروفچيني شده و هنوز پخش نشده است

6- جلد سوم نامه هاي عين القضات: چنانچه گذشت جلدهاي 1 و 2 در بيروت چاپ شده و جلد سوم در تهران - اكنون زير چاپ است



مقالات
من در زندگي خود مقاله اي جز درباره ايران و تشيع ننوشته ام. اينها نيز به سه بخش پيش از تبعيد ودر حال تبعيد پس از بازگشت به تهران تقسيم مي گردد

الف: مقالات پيش ازتبعيد چند مقاله درمجلدهاي دانش و فرهنگ نور و راهنماي كتاب و مجله سخن درباره تاريخ ادبيات چاپ كرده ام

ب: من درحال تبعيد 26 مقاله تحقيقي درمجله كاوه چاپ مونيخ منتشر نموده ام

ج: پس از بازگشت به تهران نيز من يازده مقاله درمجلد چيستا و چهار مقاله براي سخنراني در چهار كنگره تحقيقاتي ايراني كه به من اجازه داده شده در آنها شركت كنم تهيه و القا نمودم و چنانكه خواهم گفت در نشريه آن كنگره نيز چاپ شده است:

1- كنگره ششم در دانشگاه تبريز سال 1354خ تحت عنوان بحث "جبر و اختيار در قرن سوم هجري"

2- در كنگره هفتم در دانشگاه ملي ايران تهران 1355خ تحت عنوان "قاعده لطف و قانون صدور واحد از واحد"

3- در كنگره هشتم در دانشگاه كرمان سال 1336خ تحت عنوان "حدوث و قدم كلام الله"

4- در كنگره نهم در اروميه سال 1357خ تحت عنوان "متافيزيسم و ماديت مذهبي " و اخيرا مقاله تاريخ فهرست نگاري در ايران اسلامي را تهيه كردم كه ترجمه انگليسي آن در ايرانيكا (نيويورك) و متن فارسي آن در ياد - نامه مرحوم دكتر غلامحسين صديقي در 30 ص چاپ شد

كنگره تحقيقات ايراني
پس از بازگشت من از بيروت به تهران، در كنگره هاي ساليانه تحقيقات ايران شركت كرده براي هر يك مقاله اي تحت عنوان يك مساله مورد بحث مشترك پيش و پس از اسلام در ايران تهيه و سخنراني نمودم كه نشريه آن كنگره با عنوان مخصوص چاپ مي شد

1- كنگره ششم تحقيقات ايراني در دانشگاه ملي ايراني منعقد در تبريز سال 1354خ

2- كنگره هفتم تحقيقاتي ايراني در دانشگاه ملي ايران تهران سال 1355 خ عنوان خصوص "قاعده لطف و قانون صدور"

چاپ در مجلد سوم مجموعه سخنرانيها ص 365 - 375

3- كنگره هشتم تحقيقات در كرمان شهريور سال 1336 خ عنوان مقاله من: حدوث و قدم كلام خدا چ 25 خطابه ص 300 - 311

4- كنگره نهم تحقيقات در اروميه (رضائيه سابق) در سال 1357خ



د: درجلد اول ص 54 - 64 و تجديد چاپ در مجله گوهر. آبان، آذر، ديماه 1357. عنوان سخنراني: متافيزيسم و ماديت مذهبي ص 608 و 689 چاپ شد. مقالات من در مجله كاوه منتشر شده در مونيخ

1- در پيرامون عرفان ش 25

2- ادبيات مقاومت فلسطين ش 26

3- شيخ آقا بزرگ و ذريعه ش 34

4- اشراق و نبوت ش 36

5- اشراق در سده هفتم ش 38

6- خمسون و ماه صحابي ش 39

7- قضا و قدر ش 42

8- مدينه فاضله فارابي ش 43

9- قانون نامه آبگاري ش 44

10- صوفيان بي سلسله ش 45

11- حجنامه - 1- ش 46

12- حجنامه - 2 - ش 8-47

13- پيشنهاد شما چيست؟ ش 50 - 49

14 - هنر نقاشي در ايران ش 51

15- معجزه (1) ش 52

16- معجزه (2) ش 55

17- خبر الامه ش 55

18- سي مرغ و سيمرغ (1) ش 57

19- سي مرغ و سيمرغ (2) ش 58

20- سي مرغ و سيمرغ (3) ش 59

21- مرجيان كه بودند و چه مي گفتند ش 61 كاوه

22- غزالي و سياست (1) ش 66

23- غزالي و سياست (2) ش 67

24- غزالي و سياست (3) ش 68

25- نقد كتاب اسلام در ايران تاليف پطروشفسكي (نقد اين كتاب) ش 70

26-نقدكتاب اسلام در ايران تاليف پطروشفسكي (نقد اين كتاب) ش 71



ه: مقاله من در چيستا:
پس از تاسيس مجله چيستان درشهريور 1364 خ نخستين مقاله را با نام مستعار علي كوشا در آن آغاز كردم و سپس تا شماره دهم چنين ادامه يافت:

1- بنيادهاي مذهبي در حكومت ساساني ش 1 سال 1 شهريور 1364 ص 5 -13

3و2- غزالي بزرگ شماره هاي 1 و 2 سال 2 شهريور و مهر 1365خ ص 2- 13- 83- 94

4- درباره برخي مفهوم هاي فلسفي ش 3 آبان 1364خ ص 168- 176

5- برخي مفهوم ها در فسلفه اسلامي ش 4 آذر 1364خ ص 264- 268

6- نخستين برخورد انديشه هاي فلسفي در ايران اسلامي ش 5 ديماه 1364

7- برخي انديشمندان ايراني در سده سوم ايرانشهري، با يزيدراوندي ص 326 – 332 بهمن 1364ص 415 - 420

8- احمد برقي (م 274) صاحب محاسن. ش 8 فروردين 1366خ ص 612- 617

9- احمد حسن ماذرائي (قيام 275 وري) ش 9 ارديبهشت1366خ ص 682 - 684

10- اشعريات قم (در سده 4) ش 10 خرداد 1366خ ص 754 - 756

شماره هاي 3 و 4 با عنوان غزالي بزرگ با تجديد نظر در نشريه يونسكو – دكترامامي نائيني در 44 ص باعنوان خورشيد سواران تجديد چاپ شد



و: مقالات اين ناچيز در دانشنامه ايران و اسلام:

1-اديب نطنزي در صفحه 1427 ج 1

2- احمد برقي ص 1224

3- احمد حسن ماذرائي و حكومت شيعه در دي ماه سال 275 ص 1232